توقف ممنوع! (۱)

توقف ممنوع!
 روایت “ریحانه” از دیدار جمعی از نخبه‌های جوان علمی المپیادی و تیم ملی والیبال جوانان با رهبر انقلاب 98/5/16
 به قلم عطیه کریمی

 … همان دختر وسطی آرام و طوری که دوستانش صدایش را نشنوند، باخجالت در گوشم می‌گوید: «من از اول که المپیاد دادم، یک نیت داشتم؛ شادی دل آقا! برای این که عرصه‌های علمی تنها جایی است که می‌تونم به آقا ثابت کنم اعتمادشون را ‌بی‌پاسخ نمی‌ذاریم. اصلا ما خیلی وقته درخواست داده‌ایم برای اهدای مدال‌هامون. شکر خدا بالاخره این جلسه هماهنگ شد.»

 تعداد خبرنگاران جلسه هم به‌قدری زیاد شده که دختر کناردستی‌ام با لهجه‌ی شیرین شیرازی غرولند می‌کند که: «نگاه کن کاکو! ببین چه قیامتیه؛ هر چی یه عمر مدال‌هامون رو مخفی کردیم و گمنام زندگی کردیم، همه یک‌ساعته بر باد رفت!» اسمش فاطمه است و در المپیاد ادبیات خوش درخشیده. با دوستش از شیراز آمده‌اند، بین بچه‌های شهرستانی، همدانی‌ها و شیرازی‌ها بیشترین جمعیت را دارند. بعد هم مشهد و اصفهان. وقتی خبرنگاران به سمت دخترها می‌آیند، همه از مصاحبه طفره می‌روند. می‌گویند کاری نکرده‌ایم که بخواهیم مصاحبه کنیم! پرواضح است که هم خجالت می‌کشند و هم تواضع می‌کنند…

 متن کامل این حاشیه‌ی دیدار را در پیوند زیر بخوانید

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=43217

 @Khamenei_Reyhaneh

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.