داستان یک مجسمه!

داستان یک مجسمه!

بنده در یک کشوری - که اسم نمی‌آورم - که با انگلیس‌ها مبارزه کرده بودند و سالها ظلم و جور انگلیس‌ها را با مبارزه‌ی خودشان تمام کرده بودند و استقلال پیدا کرده بودند، دیدم که مجسّمه‌ی یک سردار انگلیسی را در یکی از مراکز مهمّ تفریحی خودشان نصب کردند!

 گفتیم خب این دیگر چیست؟ اسم آن مرکز را هم، به اسم آن مستکبرِ مستعمری که هزاران جنایت در آنجا کرده بود، گذاشته بودند! البتّه از این ملاحظه‌کاری و مماشات‌کاری هم سودی نبردند؛ یعنی فشار بر آن کشور ادامه داشت، هنوز هم [ادامه‌] دارد؛ مماشات با مستکبر برای هیچ کشوری سود به ارمغان نمی‌آورد.

 جمهوری اسلامی ایران و انقلاب عظیم این ملّت با استکبارِ آمریکایی در افتاد و کار را نیمه‌کاره هم رها نکرد؛ چون ضربِ دستِ آمریکا را در طول سالهای متمادی بر روی پوست و گوشت خود احساس کرده بود؛ میفهمید اینها چه کسانی هستند، چه هستند.
 1392/8/12

#ماجرا

 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت 

Khamenei.ir  
 @Nojavan_Khamenei

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.