فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
#خواندنی | رشتههای آبادانی
یادداشتی از #طیبه_خدابخشی ؛ روانشناس و مشاور
چند قدم برای انتخاب رشته آگاهانه
وقتش رسیده بروید به یک اتاق ساکت و آرام، پرنده خیالتان را پرواز بدهید تا روی 40 سالگی بنشیند.
شما کجا هستید؟ شبیه چه کسانی زندگی میکنید؟ صبح که از خواب بلند شدید، تا شب چه میکنید؟ به جنبههای مختلف روزتان فکر کنید، کار، ارتباطات، زندگی شخصی، و حتی فرزندان احتمالیتان. فایدهاش چیست؟ میخواهیم کمی برویم توی خیال تا انتخاب رشتهتان کمتر خیالی باشد.
شاید دانش آموزی باشید که به فرمولهای شیمی خیلی علاقه دارد، اما تصور سالها استاد شیمی بودن یا در یک آزمایشگاه کار کردن، دلخواه و مطابق ویژگیهای شما نباشد. علاقه امروز شما به کتابهای درسی ، الزاما مساوی علاقه شما به داشتن شغلی در همان راستا نیست.
گفتم سر وقت خیال زندگی هم بروید. خب شمای 40 ساله، چه وظایف دیگری دارد؟ همسر است؟ مادر یا پدر است؟ چه الگوهایی از انطباق موفقیت آمیز شغل و دیگر وظایف زندگی مشاهده کردهاید؟ حتما صحبت با آنها را بگذارید در دستور کار امروز.
صحبت با صاحبان مشاغل، بیشتر از صحبت با دانشجوها شما را با حقیقت انتخابهایتان رو به رو میکند. خود فارغ التحصیلها هم تازه بعد از ورود به عرصه کار، منتظر یک شوک خواهند بود! فقط مراقب باشید، فضای کلی منفی نگری بعضی آدمها درباره شغلشان نا امیدتان نکند، ناامیدی امروز یک کمی مد فرهنگی است! .
مشاوره در انتخاب رشته حتما توصیه میشود. به شرطی که مشاورتان، دلسوز و دنبال موفقیت شما باشد. اگر متوجه شدید یک مشاورنما، بیشتر از این که پیگیر علایق شما باشد، دنبال گرفتن بهترین نتیجه برای رزومه کاری خودش است، آیندهتان را دو دستی بردارید و فرار کنید. برای کسی که علاقه چندانی به مطالعه ندارد، قبولی در رشته تاریخ دانشگاه تهران، فقط برای رسیدن به آرم آبی دانشگاه تهران، هم اتلاف سرمایههای ملی است و هم عمر و آینده شخصی.
اگر لیست انتخاب رشتهتان را نوشته اید، بروید سراغ ماهی گیری! به طور تصادفی دو تا از انتخابهایتان را انتخاب کنید، مثلا انتخاب 5 و 7. حالا فارغ از رتبه، از خودتان بپرسید، واقعا با قبولی در انتخاب پنجم، خوشحالتر میشوم؟
این کار را بارها با شمارههای مختلف دو تا دو تا ، تکرار کنید. تجربه من با دانش آموزان کنکوری میگوید این وسط خیلی چیزها دستتان میآید. لازم شد موتور خیال 40 سالگی را اینجا هم روشن کنید.
نگاهتان را ماموریتی کنید. فکر میکنید چه مشکلاتی در کشور هست؟ با استعدادهای شما، میشود کدامها را حل کرد؟ چه دانشی برای حلشان لازم است؟ سمت و سوی مشورت گرفتنهایتان را ببرید به سمت پیدا کردن یک ماموریت.
و در پایان، کار اصلی را بگویم… توکل توکل توکل
از خدا بخواهید راهی را جلوی پایتان قرار دهد، که موتور آبادانی دنیا و آخرت آدمها بشوید. آرزوهای بزرگ، برای آدمهای بزرگ است. خدا هم که بخیل نیست.
توکل بر او
نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
@nojavan_khamene
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1399/07/03 ساعت 09:33:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |