فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
#ماجرا | رفتار عجیب یک دوست نزدیک
فراموش نمیکنم که همان شب پس از بازگشت به منزل، برای تشرّف به زیارت حضرت رضا (علیهالسّلام) و نماز در مسجد گوهرشاد، به حرم رفتم. دیروقت بود و صحن تقریباً خالی بود، امّا از دور دو تن از دوستان و همدرسهای خود را دیدم که با یکی از آنها علقهی خاصّی دارم و قیافهی ما نیز آنچنان به هم شبیه است که اگر کسی ما را نشناسد، گمان میبرد با هم برادریم.
از این تصادف، بسیار خوشحال شدم؛ زیرا انتظار نداشتم کسی را در آنجا ببینم. با شوق دیدار چهرههایی که زندان میان من و آنها فاصله انداخته بود، به سوی آن دو رفتم. انتظار داشتم آنها هم به محض دیدن من به سویم بیایند و بعد از این مدّت جدایی، از دیدار من خوشحال شوند.
به طرف آنها رفتم و نزدیکشان رسیدم. میخواستم سلام کنم که دیدم از من رو میگردانند! گویی یکی از آن دو به دیگری گفته بود: او اکنون از زندان خارج شده و شاید تحت نظر است؛ پس، از او دوری کنیم! این برخورد، مرا سخت متأثّر کرد. یک فرد زندانی مانند من که چند ساعتی است از زندان آزاد شده، از دوستان و بهویژه از کسانی که قاعدتاً باید همان دغدغهها و امیدها و آرمانهای اسلامی او را داشته باشند، توقّع چنین برخوردی را ندارد!
در حقیقت، من اینگونه برخوردها را از برخی روحانیّون، فراوان دیدهام! در حالی که به عکس آنها، جوانان ـ اعم از طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ـ در مواقعی که به زندان میافتادم و مورد ستم رژیم واقع میشدم، بیشتر دور مرا میگرفتند و به من میپیوستند.
بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد»
رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir ?
@Nojavan_khamenei
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1398/07/19 ساعت 05:58:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |