سخن هفته

#سخن_هفته

درس‌هایی از #رفتار_سیاسی پیامبر(ص)
شدید با #پیمان‌شکنان

 از همان ابتدایی که #حکومت_پیامبر(ص) در #جامعه‌ی_نوپای مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر(ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود:

1️⃣دشمن اول، قبایل نیمه وحشی‌: که اطراف مدینه زندگی می‌کردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» 28/2/80 پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانه‌ی صلاح و هدایت بود، #پیمان بست … و بر #عهد و پیمان خودش، بسیار پافشاری می‌کرد و پایدار بود.» 28/2/80 اما آنهایی که شریر و #غیرقابل_اعتماد بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..»

2️⃣دشمن دوم، #اشراف_مکه و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می‌کرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهم‌ترینِ این تعرّض‌ها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع این‌گونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمی‌کرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر می‌کردند، ریشه کن کنند. #جنگ_اُحد و جنگ‌های متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر(ص) با این دشمنان، #جنگ_خندق بود و پس از آن، ماجرای #صلح_حدیبیه پیش آمد و پیامبر(ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار #نقض_عهد کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.»

3️⃣دشمن سوم، یهودی‌ها: «یعنی #بیگانگانِ_نامطمئنی که علی‌العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمی‌داشتند… پیغمبر تا آن‌جایی که می‌توانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، #بنی‌قینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آن‌جا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمان‌ها ماند. دسته‌ی دوم، #بنی‌نضیر بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند.

 دسته‌ی سوم #بنی‌قریظه بودند که پیغمبر امان و اجازه‌شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند!… بعد که قریش و هم‌پیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‌های بنی‌قریظه می‌خوانیم؛ راه بیفتیم به آن‌جا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیست‌وپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‌ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگ‌تر بود و قابل اصلاح نبودند.» بنابراین در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر #نقض_عهد نکرد اما در مقابل نقض عهد آنان، ساکت نماند و پاسخ خیانت‌شان را با #اقتدار کامل داد.

@Khattehezbollah

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.