سرزمین گنج

#خواندنی | سرزمین گنج

 روایتی از یک انتخاب بهتر
#نقشه_گنج

 تنها کسی که مامان به حرفش گوش می‌کرد، دایی بود. خوشبختانه به‌اندازه مامان سخت نمی‌گرفت ولی او هم گیر و گورهای خودش را داشت. اگر دایی واسطه می‌شد که مامان کوتاه بیاید، آن‌وقت مامان، بابا را راضی می‌کرد که برای من یک گوشی جدید بخرد.

 راضی کردن دایی غول شماره یک بود و همان‌طور که حدس می‌زدم برای راضی کردن مامان، شرط گذاشت؛ باید زندگی 10 دانشمند ایرانی را حفظ می‌کردم و برایش توضیح می‌دادم!

 نامردی بود اما چاره‌ای نداشتم. دایی گفته بود اطلاعات ویکی‌پدیا و کپی‌کاری از سایت‌های اینترنتی را نمی‌خواهد باید چیزهای جالب برایش تعریف کنم. سرچ کردم و دیدم کتاب‌هایی درباره زندگی دانشمندان منتشر شده اما اگر می‌رفتم کتابخانه مدرسه، اول اینکه ضایع می‌شدم، چون هیچ‌وقت نرفته بودم و دوم اینکه، ممکن بود دوستانم بفهمند…

 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید ?
https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=18627

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.