سفیرِ حجاب

 سفیرِ حجاب

 ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند!

کتاب «خاطرات سفیر»، *خاطرات دانشجوی ممتاز ایرانی است که برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رود* ، نیلوفر شادمهری در این کتاب ماجراهای مختلفی را درباره دفاع از عقایدش و حضور باحجابش در دانشگاه روایت کرده است، با هم یکی از این ماجراها را می‌خوانیم:

 « توجهم به لباس خانوم طراح جلب شد. عجب…بسیار شیک و شکیل و سنگین! یک کت و شلوار سرمه‌ای با یه بلیز یقه شکاری صدفی و یه گردنبند مروارید…و اتفاقاً بسیار بسیار معقول و متناسب لباس پوشیده بود…

⁉️ -عذر می‌خوام؛ یک سؤال خصوصی!

- بله، بپرس.

- این لباسایی که تیم شما طراحی کرده به نظرتون قابل قبوله؟

- چرا که نه؟ مردم این مدلا رو دوست دارن؛ چون مد رو دوست دارن. به ذهن تیم من رسیده که این هم مدلیه که می‌شه پوشید.

- شما خودتون هم تابستون همین لباسا رو می‌پوشید؟

ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همون طور که به سمت در ورودی سالن می‌رفت گفت: 

« *نه…نه….من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.* »

 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir ?

 @Nojavan_Khamenei

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.