مدیون مادر

 مدیون مادر
 خاطره‌ای که آقا از مادرشان تعریف کردند
 به مناسبت روز مادر…

 پدر و مادرم، پدر و مادر خیلی خوبی بودند. مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتاب‌خوان، دارای ‌ذوق شعری و هنری، حافظ شناس ـ البته حافظ شناس که می‌گویم، نه به معنای علمی و این‌ها، به ‌معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ – با قرآن کاملا آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.‌

 ما وقتی بچه بودیم، همه می‌نشستیم و مادرم قرآن می‌خواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ ‌می‌خواند. ماها دورش جمع می‌شدیم و برای ما به مناسبت، آیه‌هایی که در مورد زندگی پیامبران ‌هست، می‌گفت. من خودم اولین‌بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران ‌دیگر را از مادرم شنیدم. قرآن که می‌خواند به این جا که می‌رسید، بنا می‌کرد به ‌شرح دادن.‌

بعضی از شعرهای حافظ را که الان هنوز یادم است ـ بعد از نزدیک به سنین شصت سالگی ـ از ‌شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم؛ از جمله این یک بیت یادم است:‌
سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد
به دست مرحمت یارم در امیدواران زد

#ماجرا

 @Nojavan_Khamenei

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.