فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
#خواندنی | مهتابِ خورشید
زندگینگار حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها
از راهی طولانی آمده بودند؛ جادهای دور، از ری. نشستند مقابل امام و گفتند: «ما اهل ری هستیم». امام جعفر صادق علیهالسلام نگاهشان کرد و گفت: «مرحبا به برادران ما از اهالی قم!»
راز کلام امام را نفهمیدند. تکرار کردند: «ما از اهالی ری هستیم!» حضرت دوباره گفت: «مرحبا به برادران ما از اهل قم!» بعد که پرسش را در چشمشان دید، ادامه داد: «برای خدا حرمی است و آن مکه است. برای رسول خدا حرمی است و آن مدینه است. برای امیرالمؤمنین علیهالسلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن، شهر قم است و زنی از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد که نامش «فاطمه» است. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود».
45سال قبل از آمدن او بود. 45سال قبل از تولد فاطمه.
… به دنیا که آمد، برادر رئوفش 25ساله بود. دوساله که شد، هارونالرشید، پدرش، امام موسی کاظم علیهالسلام، را در زندان محبوس کرد؛ نه یکبار، که مرتب و پیوسته، عمر پدر در زندان میگذشت. از دوسالگی به بعد، سرپرستی و تربیت فاطمه با علیبنموسیالرضا علیهالسلام بود. همین شد که این دردانه خواهر، زیر سایه برادر، چنان بالوپر گرفت و بالید که او میخواست. این سرپرستی، فرصتی مغتنم بود برای فاطمه که قدمبهقدم زندگی را با برادرش بردارد…
برای خواندن چند روایت کوتاه دیگر به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید ?
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1398/09/14 ساعت 11:41:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |