پدرم ...

 پدرم طاقت دوری ما را نداشت

خاطره رهبرانقلاب از #پدر بزرگوارشان:
من کمتر پدری را دیدم که ‌این‌قدر نسبت به فرزندانش #محبت داشته باشد…

من چهارده پانزده سالم بود. من و برادرم محمدآقا از پدرم اجازه می‌گرفتیم و می‌رفتیم ییلاق برای گردش و #تفریح‌. با دوستان طلبه می‌رفتیم وکیل‌آباد… یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که برمی‌گشتیم، خسته و کوفته می‌خوابیدیم.

پدرم که از #نماز بر می‌گشت، ماها را توی خواب می‌بوسید…

 طاقت نمی‌آورد. از صبح ما را ندیده بود.‌ اینقدر دلش تنگ شده بود.‌

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.