کتاب هم‌رزمان حسین علیه‌السلام

#معرفی_کتاب | #همرزمان_حسین علیه‌السلام

 «اگر چناچه در پیشبرد جامعه اسلامی، امکان از امام گرفته شد و عملاً زمام امر از او گرفته‌شد و نگذاشتند او به جای پیغمبر بنشیند، اینجا وظیفه‌اش چیست؟»

 «آیا امام مثل ما است که وقتی یک مسئولیتی به ما دادند و نخواستیم و یا نتوانستیم انجام دهیم، می‌گوییم خب، ما نتوانستیم دیگر؛ لایکلف الله نفساً الا وسعها- خدا هم که بیشتر از امکان و توان و قدرت بر من تحمیل نمی‌کند؟»

 «مثل آن بچه‌های بهانه گیر و تنبل که وقتی از مدرسه برمی‌گردند، اگر چنانچه دفتر مشقشان تمام شده بود، یا مداد و خودکارشان تمام شده بود، این را مغتنم می‌شمرند و می‌گویند خب ما که دفتر نداریم، پس مشق نمی‌نویسیم! آیا اینجور است مطلب؟ دست امامان که از کار کوتاه ماند، آیا اینها یک گوشه می‌نشینند و می‌گویند خب خدای متعال به ما گفته بود که شما به عنوان رهبر، مردم را هدایت کنید و جامعه‌ی اسلامی را به طرف رشد و تعالی و کمال بکشانید؛ اما حالا که ما کاری دستمان نیست، پس بنشینیم کنار؛ مثل کنارنشستگان زمان‌های اخیر و زمان ما؟ آیا امام اینجوری می‌کرد؟»

 مسلماً نه. در اینجا هم وظیفه امام این است که حداکثر کوشش و تلاش خود را به کار ببرد؛ و آنچه می‌تواند، در راه پیشبرد این مسئولیت و این هدف و خواسته خود انجام دهد؛ شاید بتواند زمام امور اسلامی را به دست بگیرد و قدرت را قبضه کند و در رأس جامعه اسلامی قرار بگیرد و جامعه اسلامی را آن‌چنان که خدا مقرر کرده، به پیش‌براند.»

«نمونه این کجاست؟»

 «اگر بخواهم یگ نمونه روشنی را که شماها خبر دارید و می‌دانید، برای شما بیان کنم، نمونه این در رفتار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است در چهل شب بعد از وفات پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله). همه شما شنیده‌اید و در کتاب‌ها نقل کرده اند و باید درست هم باشد که امیرالمؤمنین چهل شب بر درِ خانه عده‌ای ازیاران پیغمبر و قرآن و از علاقمندان به اسلام می‌رفت و حتی دختر پیغمبر را هم با خود می‌برد؛ یعنی از جنبه‌های عاطفی و فکری- هر دو- استفاده می‌کرد تا شاید از این راه بتواند یک اقلیت پولادین نیرومند را در اطراف خود جمع کند و مطمئن باشد که اگر با اینها حرکت کرد، این اسلام نونهال از بین نخواهد رفت.»

 امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌رفت در خانه‌ها و مردم او بیایند تا او بتواند برود از یک اقلیت رقیب دیگر-چون اصحاب سقیفه اقلیت بودند- از یک اقلیتی پررو و پرمدعا، اقلیتی که نظر توده مردم را با نیرنگ و تردستی جلب کرده، حق خود را بگیرد و آن شغلی را که پیغمبر و خدا و قرآن برایش معین کرده است، ادامه دهد و جامعه اسلامی را به سوی رشد، به سوی کمال، به سوی همان راهی که پیغمبر سوق میداد بکشد.

 بریده‌ای از کتاب همرزمان حسین علیه‌السلام

 نوجوان؛ انرژی امید ابتکار
 @Nojavan_Khamenei

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.