فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
گوهر شانس
آنچه در ادامه میآید، بخشهای کاملتری از بیانات ایشان در مراسم قرائت خطبهی عقد مورخ 62/12/19 است:
«چى موجب مىشود که ازدواجها دیر انجام بگیرد، مشکل انجام بگیرد، یا انجام نگیرد؟ سختگیریها، پایبندى به ارزشهاى دروغى، این هم باز مال جاهلی است. اسلام این هم قبول ندارد.
اسلام مىگوید که شما دو چیز را در نظر بگیرید، یکى اینکه آن طرف ازدواج شما یک عنصر متدین و با عفاف باشد، نجیب باشد، جنبههاى معنوى او، ثانیاً طبق نیاز دنبال او رفته باشد، همین. همین قدر که مرد احساس مىکند که ازدواج باید بکند، برود سراغ یک زنى که داراى عفاف و نجابت هم باشد، زن هم همسرى مردى را قبول کند که داراى عفاف و نجابت باشد.
دنبال زیبایى، دنبال شغل، دنبال اصل و نسب چنین و چنان، دنبال اعتبار اجتماعى، دنبال پول، ابداً در اسلام این چیزها مورد نظر نیست، بلکه ممنوع هم هست. اینجورى است.
لذاست که پیغمبر اکرم به یک مرد زشتِ سیاهچردهى بىپولِ بىاصل و نسب به نام «جویبر» مىگوید برود دختر زیباىِ اشرافىِ پولدارِ یکى از اعیان مدینه را خواستگارى کند. نه «جویبر» مىگوید اِ من قابل نیستم بروم مثلاً دختر فلانى را من بروم بگیرم، من کیم؟ من زشتم، من نمىدانم بىکس و کارم، من بىپولم، «جویبر» چنین چیزى احساس نمىکند. مىگوید من مَردم مسلمان هم هستم، دیگر چى مىخواهد؟
وقتى هم مىرود پیش پدر دختر، البته پدر دختر یک خردهاى ایمانش همچین متزلزل است، دختر حزباللهى است، متدین است، مثل دخترهاى حزباللهى امروز الحمدالله؛ آن تا مىفهمد که پیغمبر این مرد زشت را فرستاده خواستگاریاش به پدرش مىگوید چرا رد کردى؟ چه مىخواهد دختر؟ مىگوید این مرد است و مسلمان است. من هم زنم و مسلمانم، کفو همیم، مسلمان کفو مسلمان است.
حالا بعضى خیال مىکنند باید دخترشان را حتماً بدهند به یک کسى که همشأن خودشان باشد. مىپرسیم آقا همشأن یعنى چه؟ مىگوید اگر ما مثلاً یک کاسبى هستیم، این قدر سرمایه داریم آن هم یک کاسبى باشد همین قدر یک خرده بیشتر، خب همین دور و برها سرمایه داشته باشد. ما اگر چنانچه این مقدار اعتبار اجتماعى داریم، آن هم خب مثلاً همین حدودها اعتبار اجتماعى داشته باشد. اگر پسر ما مثلاً لیسانس گرفته، این دختر هم حالا اگر لیسانس نیست، لااقل دیپلم گرفته باشد.
چرا؟ چه لزومى دارد؟ چه مانعى دارد یک خانم دکتر باسواد تحصیلکرده زن یک مثلاً فرض کنید جوان حزباللهى شش کلاس درس خوانده بشود؟ چه مانعى دارد؟ چرا نتوانند با هم بسازند؟ چرا نتوانند با هم زندگى کنند؟ چه قیدى است؟ چرا حتماً باید دنبال کسى بگردند که نمىدانم دخترى که حتماً شکلش اینجورى باشد، زیبایىاش این اندازه باشد، پدرش اینجورى باشد. چرا؟ چه لزومى دارد؟ اسلام اینها را قبول ندارد و ارزشهاى معنوى را قبول دارد. مىگوید دنبال نجابت و عفاف باشید.» 62/12/19
@Khamenei_Reyhaneh
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1399/05/05 ساعت 10:32:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |