آن روز برفی

#ماجرا | آن‌روز برفی

از پنجره به بیرون نگاه کردم، دیدم برف همه جا را پوشانیده است. وقتی ما به تهران رسیدیم، کمی برف می‌آمد، امّا در تمام شب، لباس سفید و تمیزی بر تن زمین کرده بود. بعد دیدم افسری می‌رود و می‌آید. فهمیدم که اتاقم مجاور زندان است و او افسر نگهبان بود.

 ساعتی بعد مرا صدا کردند. همان دو مأمور همراه آمده بودند. با آنها در ماشینی نشستیم و به ساختمانی در جادّه‌ی قدیم شمیران (خیابان شریعتی کنونی) رفتیم. آنجا از ساختمان‌های سرّی ساواک بود. آن دو مأمور با من خداحافظی کردند و من در چهره‌ی آنها سایه‌ای از مهر و شفقت دیدم. از من پرسیدند: سفارشی دارید؟ گفتم: سلام مرا به آقای کفعمی برسانید. من از این طریق می‌خواستم ایشان بفهمد که من در تهران هستم.

 دوباره مرا به همراه دو مأمور ساواک در اتومبیلی نشاندند. اتومبیل، از خیابانهای شهر عبور کرد، بدون آنکه بدانم به کجا می‌رویم. به منطقه‌ای رسیدیم که هیچ ساختمانی در آن نبود. تعجّب من بیشتر شد و بیشتر از خود می‌پرسیدم که چه سرنوشتی در انتظار من است. از کنار یک مانع بلند که نگهبانی بغل آن ایستاده بود، عبور کردیم. در آن سوی مانع، میدانی پوشیده از برف دیدم. اتومبیل در نقطه‌ای از میدان ایستاد.

 در گوشه‌ای از میدان، قلعه‌ی بزرگی دیدم که با دیواری تقریباً ده متری احاطه شده بود. یکی از این دو مأمور به داخل ساختمان جدید رفت و دوّمی مشغول بررسی موتور و لاستیکهای اتومبیل شد. از گفت‌و‌گوهای بین راه آنها متوجّه شدم که ترک‌زبانند. من هم ترکی بلدم. خواستم بدانم آنجا، کجا است. لذا به مأموری که پیش من مانده بود، به ترکی گفتم: «بورا هارادی؟». یعنی اینجا کجاست؟ این سؤال به ترکی، اثر خود را در طرف گذاشت. با نگرانی و احتیاط، نگاهی به چپ و راست انداخت و با لهجه‌ی ترکی گفت: «گیزیل گلعه» یعنی: «قزل قلعه».
«قزل» در زبان ترکی به معنای قرمز یا طلایی است. بنا‌بر‌‌این ما اکنون در زندان معروف قزل قلعه بودیم. من راجع به این زندان چیزهایی شنیده بودم. معروف بود که در آنجا زندگی دشوار است و با زندانیان با بی‌رحمی و قساوت رفتار می‌کنند.

 بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد»

 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir ?
 @Nojavan_khamenei

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.