خون گوهر

 خون‌گوهر

 روایتی باورنکردنی از یک کشتار فراموش‌شده

 همه‌چیز زیر سر خاطر مبارک همایونی و سفرشان به ایالات جناب آتاتورک است. دوزار سواد اکابر دارم و از جراید آن‌قدر حالی‌ام شده که *نقل کلاه شاپو و لچک‌کشیدن از سر نسوان، نقل ترقی و کأنّه مانند دوَل خارجه متجدد‌ شدن نیست.*

 همین امروز صبح بود که زدند مردم را آش و لاش کردند و ککشان هم نگزید که این جماعت در حرم آقا تحصن کرده بودند و خونشان حرام بود. نبود؟

 *حرم آقا را خون برداشته بود.* با همین چشم‌های خودم دیدم بعضی‌هایشان داشتند جان می‌کندند و بعضی‌هایشان زنده بودند. 

 نامسلمان‌ها رحم نکردند. همه را کانّه نعش وبایی‌ها، *زنده ‌زنده چال کردند.* من اتول‌چی را جان به جان کنند، این‌طور نمی‌کنم. هنر کنم این جنازه‌ها را گوشه‌ای خالی کنم و فلنگ را ببندم که تا همین جایش هم عذاب وجدان بیخ گلویم را گرفته.

 متن کامل این روایت از روزهای نه چندان دور در رابطه با کشتار مردم در صحن گوهرشاد و سیاست اسلام زدایی رضاخان را در سایت نو+جوان بخوانید…

 nojavan.khamenei.ir

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.