فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
#ماجرا | روزهای نخست نهضت
پس از قیام امام، قم با فعّالیّتها و تحرّکات متوالی به خروش آمد؛ ولی این فعّالیّتها بر محور سازمان و تشکیلات نبود. همه اسلام گرایان، هریک مطابق سلیقهی خود عمل میکردند. هیچ کس ـ حتّی امام ـ به سازماندهی این فعّالیّتها نمیاندیشید.
من الان طلابی را که فعّالیّتهای مختلفی داشتند، با اسامی آنها به یاد دارم. یک گروه مشغول توزیع اعلامیّههای امام بودند. گروهی اعلامیّهها را با دستگاه مخصوص پلی کپی میکردند. گروهی با امام تماس میگرفتند و در امور مختلف به ایشان مشاوره میدادند و نظرات و پیشنهادهای خود را مطرح میکردند. برخی از آنها امام را در جریان رخدادهای سیاسی، اجتماعی و نظامی قرار میدادند. برخی هم به عنوان حلقه وصل میان امام و علما بودند. و برخی که کاری پیدا نمی کردند، در منزل امام آرام و قرار مییافتند. لذا اتاقهای منزل امام پر بود از طلاب، حتّی اگر امام نیز در میانشان حضور نداشت.
من متصدّی وظایف و مأموریّتهای بسیاری بودم؛ از جمله:
تکثیر اعلامیّههای امام، با همراهی تعدادی از دوستان در منزل آقا سیّد جعفر شبیری، و سپس تحویل آنها به گروه دیگری از دوستان برای توزیع.
تکثیر اعلامیّههایی که از سوی افراد و شخصیّتهای سیاسی منتشر میشد. هر اعلامیّهای که به دست ما میرسید و برای انتشار مناسب بود، آن را تکثیر و توزیع میکردیم.
نوشتن اعلامیّههایی با امضاهایی که جنبه کلّی داشت؛ مانند «گروهی از علما» یا «گروهی از طلاب». چون این اعلامیّهها امضاکنندگان مشخّصی نداشت، از لحن شدید و تندی برخوردار بود.
مشاوره دادن به امام در مسائل مختلف. یکی از مواردی که اکنون در این زمینه به یاد میآورم، این بود که به اتّفاق برادرم سیّد محمّد و شیخ علی حیدری (یکی از شهدای حزب جمهوری اسلامی) و شیخ حسین ابراهیمی دینانی (دکتر و استاد فلسفه در حال حاضر) به بیت امام رفتیم و به ایشان پیشنهاد دادیم که اعلامیّهی مناسبی برای توزیع در موسم حج صادر کنند. به یاد دارم که امام از این ابتکار عمل ما ابراز خوشحالی کردند و گفتند: من آن را آماده کردهام.
گاهی نقش رابط میان امام و دیگر علما را ایفا میکردم. از جمله، امام یک بار مرا نزد آقایان میلانی و قمی در مشهد فرستادند تا یک پیام شفاهیِ متضمّن سه مطلب مهم را به آنها برسانم؛ هم مطلبِ مشترک میان آنها و بقیّهی علما، و هم مطلبِ مخصوص خود آنها. پیام مشترک، حاوی این مطلب بود که اسرائیل بر همهی امور دولت ایران و تمامی مقدّرات کشور سلطه یافته و در جهت نابودی دین و علمای ایران تلاش میکند. مطلب مخصوص به آن دو نیز این بود که لازم است همهی وعّاظ از روز هفتم محرّم به افشاگری علیه رژیم و جنایات آن در مدرسهی فیضیّه بپردازند و هیئتهای عزاداری هم از تاسوعا افشاگری را آغاز کنند.
بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد»
نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
@Nojavan_khamenei
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1398/05/01 ساعت 10:54:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |