فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
زن انقلاب اسلامی نه آنطور که جمعبندی پژوهشها و جمعبندی قیل و قالها نشان میدهد پیچیده و ممتنع است که فقط در یک از هزاران یافت شود، و نه آنطور که تصور میکنیم بسیط و مجمل است. زن انقلاب اسلامی همزمان نه موجودی عجیبی است که او را نشناسیم، هم موجودی محیرالعقول است که همان موقع که او را میشناسیم گاهی تردید میکنیم که آیا واقعاً بهاندازه کافی شناخت پیدا کردهایم؟ لذا باید گفت که انسان مؤنث مسلمان، عجیب نیست اما تعجبآور است و معمولی اما شگفتانگیز و ساده اما عمیق است.
زن انقلاب اسلامی از یکسوی، در کوچهکوچه این مملکت چراغ خانهای را برافروخته و در گوشهگوشه این برههی تاریخی، گونیهای سنگرش را چینش کرده و برخلاف آن چه که پژوهشگرها، منبریها و فعالان این حوزه میفرمایند نه شاذ و نادر، بلکه در اطراف خودمان تا چشم میچرخانی دهها و صدها زن انقلاب اسلامی و همین الگوی سوم که میگویند، میبینی. گرفتاری اینجاست که برای توصیفشان بیکلمه ماندهایم و لالمانی گرفتهایم تا خودشان به خروش نیفتند نمیبینمشان؛ وگرنه واقع امر این است که بار تاریخ روی دوش همینها است و چرخ روزگار روی دست همینها میگردد. من بر این باور نیستم که زن انقلاب اسلامی در کشاکش سنت و تجدد به محاق رفته و هر چه میبینیم یا زن شرقی و یا زن مدرن است؛ امکان ندارد چرخ انقلاب اسلامی (نه فقط ایران اسلامی) بدون زنانی از جنس خودش بچرخد، هر چند به چالشهای حوزه گفتمان آشنا هستم. اما هر حرکت جمعیای نسبتی با تعادل دارد و هر میزانی از تعادل، میزانی از همافزایی زنانگی و مردانگی اجتماعی را شامل میشود.
زن انقلاب اسلامی اما از سوی دیگر در عین این که سهلالوصول است و بیشمار از آنها را میشناسیم، انسانی بسیار عمیق است. عمیق و شگفتانگیز. هیچگاه نمیتوانیم ادعا کنیم که آنها را کاملاً میشناسیم و هیچ وجه ناشناسی برای ما باقی نمانده است. زیرا هر بار، رفعت و عظمتی میبینیم که کلاه جدیدی از سرمان میافتد. چه بسا این زن انقلاب اسلامی است که ما را به این فرامیخواند که «وَفِی أَنْفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ». این زن شگفتانگیز است بهخاطر ترکیبی ویژه از عاطفه و عقلانیت که در او نوعی ایمان خروشان فراهم آورده است. این ایمان خروشان را در هیچ بهاصطلاح زن قویای که میگویند نمیبینیم. او در اوج احساسات، احساساتی نیست و نقش و موقعیت تاریخی و تمدنی خودش را مثل کف دست میشناسد و حکیمانه برای آن رجز میخواند. این ترکیب ویژه از عاطفه و عقلانیت تنها به زنان اختصاص دارد (رهبری، 84/3/25) و راستش را بخواهید مردان هیچگاه به این اندازه شگفتانگیز نیستند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1401/01/19 ساعت 01:13:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |