فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
#ماجرا | صورتی خاکستری
قسمت هفتم | اتاق مشاوره
از صبح که از خانه آمده بود بیرون، خودش را برای این لحظه آماده کرده بود که بنشیند روبهروی خانم هادوی و از قصه نامهها بشنود. دوست نداشت بحث خیلی سمت دل نوشته خودش برود، هنوز انگار خجالت میکشید. بیشتر میخواست درباره محتوای نامهها باهم حرف بزنند. آنجاهایی که مخالف بود یا قسمتهایی که قانعش نکرده بود. یک غر حسابی هم آماده کرده بود سر صورتیها بزند.
خانم هادوی وارد اتاق شد و در را پشت سرش بست: ببخشید معطل شدی، یک صورتجلسه بود که باید امضا میکردم.
سارا که نیمخیز شده بود دوباره نشست: خواهش میکنم. استرسش باز برگشته بود و نمیگذاشت مثل فکرهای چند دقیقه قبلش راحت باشد. دستهایش را توی هم قلاب کرد و منتظر ماند تا خانم هادوی سر حرف را باز کند.
- خب سارا خانم. ببخشید که اون روز مزاحم خلوتت شدم. راستش همیشه برام جالب بود غار تنهاییات رو ببینم.
چشمهای سارا از تعجب گرد شد: شما از کجا میدونین اسمشو؟
برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید ?
https://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=17725
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1399/05/01 ساعت 01:08:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |