فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
قاب ماندگار
روایت اختصاصی ریحانه از فعالیت بانوان در مناطق آسیبدیده از سیل
? از دور زیر نظرش داشتم تا هروقت خلوت شد چند کلام هم صحبت شویم.
گوشی به دست داشت صحبت میکرد، گاهی با لحن بچگانه گاهی با همان لحن معمول. گویا داشت با بچه هایش حرف میزد.
? نیروهای امدادی در مدرسه شهید شکارچی پل دختر، بیمارستان صحرایی درست کرده بودند.
او هم در همین بیمارستان در بخش اتاق عمل کارشناس بیهوشی بود. البته که به لطف خدا سرش خلوت بود و خیلی احتیاجی به بیهوشی در عمل ها نبود و گاهی به بچه های آزمایشگاه کمک میکرد.
? به او گفتم: سر جمع برای بچه ها چقدر مادری کردید؟
لبخندی زد و گفت: این هم شرایط کاری ماست.
میگفت بچه ها را توجیه کردم که چه میکنم، پسرم 9 ساله ام توجیه شده اما دختر دو ساله ام هر وقت تماس می گیرم مدام میگوید: «کجایی؟ پس کی میای؟»
در نبود او همسر و مادرش از بچهها نگهداری میکردند.
? اهل کرمانشاه بود و در حادثهی زلزلهی سال گذشته، ساعت سه نصفه شب فراخوان داده بودند و همین نکته هم پس زمینه ذهنیاش را برای خدمت رسانی به مردم سیل زده پلدختر آماده کرده بود.
? حرف هایی که از خانم های توی شهر میشنیدم را یک بار سریع در ذهنم مرور کردم «چطور میتونیم بیایم؟ چطور میتونیم کمک کنیم؟ از اینکه نمیتونم کاری کنم از خودم بدم میاد…» این واگویه های ذهنی را برایش مطرح کردم، از او خواستم اگر می تواند توصیه ای برایشان بکند و او هم با تجربه زنانگیاش گفت: «بهتر است خانم ها در شهر هایشان نقش کمک رسان را داشته باشند. مشکلات بهداشتی اینجا میتواند برایشان خطر ساز باشد. و اینکه اگر توانایی های پزشکی داشتند خودشان را به نهاد های مربوط معرفی کنند.»
? دوباره صحنه اول مواجهه با خانم حاجی علیانی 37 ساله را به یاد آوردم که مادر بودن و دور از فرزند بودن چقدر سخت میتواند با هم جمع شود. خانم علیانی حتی اگر به اینجا هم نمی آمد با مادر بودنش قهرمان بود اما حالا قهرمان بودن را به توان دو رسانده.
معمولا در این حوادث مردی در کارزار خدمت و زنی از بچه ها و خانه حراست میکند، اما حالا با دیدن او دوباره به خاطر آوردم قهرمان بودن یک کار تیمی میطلبد و در این کار تیمی همه اعضای تیم برنده اند. خانم علیانی، مادرش، همسرش و بچه ها؛ خانواده ی قهرمان.
@khamenei_reyhaneh
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1398/01/18 ساعت 11:36:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |