ماجرای کمک‌رسانی آقا در سیل ایرانشهر

ماجرای کمک‌رسانی آقا در سیل ایرانشهر

رمز امضا
…[بعد از فروکش کردن سیل] من شخصاً میان برادران به‌دقت تقسیم کار کردم. یک تشکیلات جدی ساختیم؛ و من از تجربه سابق خود در زلزله شهر فردوس در سال 1347هـ‌‌ .‌ ش بهره گرفتم… علی‌ای‌حال، کار ما در ایرانشهر پنجاه روز ادامه یافت و طی آن به دیدار مردم در خانه‌ها و آلونک‌ها و چادرها می‌رفتیم. تعداد افراد خانواده‌ها را آمار گرفتیم… ما (تبعیدی‌ها) به اعماق احساسات و عواطف این مردم نفوذ کرده بودیم.
توزیع را بر اساس آمارهایی که نوشته بودیم، قرار دادیم. برگه‌هایی برای کوپن خواربار تهیه کردیم و هر خانواده طبق برگه کوپن، سهمیه دریافت می‌کرد. در این مدت، علاوه بر مواد غذایی که گاه‌به‌گاه توزیع می‌شد، تعداد بسیاری چراغ، پتو، ظرف، فرش و زیرانداز و سایر لوازم ساده زندگی توزیع کردیم. کسانی بودند که کوپن تقلبی درست می‌کردند و امضای مرا روی آن جعل می‌کردند! ولی امضای من با آنکه ظاهراً ساده بود، اما رمزی داشت که خود من از آن آگاه بودم. من متوجه جعل امضا می‌شدم؛ اما به روی آنها نمی‌آوردم!

 برگرفته از کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد

 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت
Khamenei. ir 
 @Nojavan_Khamenei

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.