فاطمیون
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد ....
هجده سالگی بهترین سال زندگیم بود!
روایت اختصاصی ریحانه از دیدار #خانواده_شهدا با رهبر انقلاب
بخش چهارم و پایانی
آقا از یک معجزه گفتند: از ریزشها و رویشها و رویشهایی که اگرچه امام و انقلاب و دفاع مقدس را ندیدهاند اما پا جای پای همت و خرازی و باکری گذاشتهاند، با همان روحیهها، همان بصیرتها و با همان رشادتها و شجاعتها و این همان معجزه است.
حس غرور را در صورت بعضی مادران شهدا میشد دید. هرکس عکس یا بنر داشت بلند کرده بود و نشان میداد. شاید میخواست بگوید ما تنها نیامدهایم. شاید هم میخواست نشان دهد راه ما همان راه شهدایمان است.
سخنان حماسی آقا دوبار صدای جمعیت را به تکبیر بلند کرد. وقتی که از بیداری ملت گفتند و این که دشمن تاکنون هیچ غلطی نتوانسته بکند و زین پس هم نخواهد توانست.
درست ساعت یازده حرفهای آقا تمام شد. از جا که بلند شدم همان دختر جوان کناریام، همان که در صف کفشداری بود و ازم پرسیده بود “«خوش میگذره؟ حوصلهم سر نمیره؟” و سرتاسر صحبت را آرام نشسته بود و خوب گوش میداد، بلند شد و گفت “میشه بغلت کنم؟” با تعجب نگاهش کردم. گفت “من وقتی هیجان زده میشم باید یکی را بغل کنم.” دستانم را باز کردم و توی بغل فشردمش. گفت “دوست دارم توی این خوشحالی جون بدم. هجده سالگی بهترین سال زندگیم بود.”
نوشته خانم افروز مهدیان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رخشاني زابل در 1397/10/04 ساعت 10:29:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |